داستان موفقیت

داستان موفقیت ساینا و علیرضا — از ریجکتی‌های تکراری تا پرواز در آخرین لحظه

ساینا و علیرضا زوجی هستن که قبلا چند بار برای ویزای کانادا اقدام کرده بودن و هر بار ریجکت شدن. با پرداخت کلی هزینه به وکلا که همش بی‌نتیجه موند. اما وقتی به لوکس‌ویزا رسیدن، تصمیم گرفتیم مسیرشون رو از نو، این‌بار برای فرانسه طراحی کنیم….

ساینا؛ رزومه‌ای متمایز

ساینا دانشجوی بازیگری بود و در کارگاه‌ها و پروژه‌های اساتید شناخته‌شده ازجمله مهرداد مصطفوی و سعید روستایی حضور داشت و روی صحنه‌ی تئاترشهر تهران بازی کرده بود. زبان انگلیسی‌اش آیلتس ۹ بود و در مؤسسات مطرح تهران تدریس می‌کرد، کاری که در نهایت در کنار تحصیل در فرانسه هم ادامه داد.

علیرضا برای حسابداری ثبت‌نام کرده بود، اما عملاً بیشتر اهل کار بود؛ فرصت کلاس رفتن نداشت و وضعیت تحصیلیش ایده‌آل نبود و صرفا برای تعویق خدمت توی دانشگاه ثبت کرده بود.

لحظه‌شماری در دل بحران: از نوبت‌های بسته تا زنگ غیرمنتظره‌ی سفارت

وقتی پرونده رو برای علیرضا نهایی کردیم، شرایط کشور به‌شدت ناپایدار شده بود. فضای نظامی، موشک‌پرانی، تنش‌های منطقه‌ای… همه‌چی نشونه‌های یه بحران گسترده بودن.
علیرضا نگران‌تر از همیشه بود. یک روز زنگ زد و بهمون گفت:

من فقط ۲۰ روز دیگه معافیت تحصیلیم مهلت داره. اگه تا اون موقع از ایران خارج نشده باشم، باید خودم رو معرفی کنم… دیگه شانسی برای رفتن ندارم.

همون روزها بود که ناگهان سیستم نوبت‌دهی سفارت فرانسه از کار افتاد. هیچ تاریخی صادر نمی‌شد، هیچ وقت مصاحبه‌ای باز نبود، و همه‌ی تماس‌ها بی‌پاسخ می‌موند.
امید علیرضا داشت کم‌رنگ می‌شد. حتی گفت:

وقتی موشک‌ها رو توی آسمون دیدم، رو کردم به ساینا و گفتم…
انگار قسمت نیست ما از ایران بریم.

ولی ما هنوز امید داشتیم.
تسلیم شرایط نشدیم. از طریق تمام مسیرهای رسمی و غیررسمی که در اختیار داشتیم، شروع کردیم به پیگیری ویژه پرونده. بی‌وقفه مکاتبه کردیم، وضعیت خاص علیرضا رو به ارگان‌های بالادستی سفارت در خود فرانسه توضیح دادیم، مدارک مشمولیتش رو نشون دادیم، و استرس واقعی‌ای که روی دوشش بود رو شفاف و انسانی منتقل کردیم.

و بالاخره، بعد از چند روز سکوت و انتظار، تلفن زنگ خورد.
سفارت بود.
به علیرضا گفتن:

“همین الان پاسپورتت رو بیار سفارت”

بدون وقت، بدون نوبت، بدون انتظار.
مثل یه زنگ بیدارباش درست لحظه‌ای که در آخرین پیچ داستان فکر می‌کنی همه‌چیز تموم شده و همه چیز از دست رفته…

آخرین ساعت، آخرین پیام

چند روز بعد، علیرضا در فرودگاه استانبول نشسته بود، چمدون‌ها بسته، بلیت در دست، در حالی که ویزای بلند مدت تحصیلی فرانسه تو پاسپورتش خورده بود، و هواپیمایی که چند ساعت بعد پرواز می‌کرد.

همون شب، ناگهان یه پیامک براش اومد.
فرستنده: سازمان وظیفه عمومی فراجا

“مشمول گرامی، معافیت موقت تحصیلی شما به پایان رسیده است. لطفاً جهت انجام امور اداری هر چه سریع‌تر خود را  به معاونت وظیفه عمومی  فراجا معرفی نمایید. “

اگر فقط چند ساعت دیرتر جواب ویزاش رو میگرفتیم، شاید هیچ‌وقت دیگه نمی‌تونست پرواز کنه و تو پاریس دست در دست ساینا برقصه ..
اما نه…
اون لحظه، علیرضا روی صندلی فرودگاه خارج از ایران نشسته بود، با پاسپورتی که توش ویزا داشت، و بلیتی که مقصدش، آینده‌ای روشن بود.

زندگی در فرانسه؛ در کنار هم

برای ساینا و علیرضا توی فرانسه خوابگاه دونفره گرفتیم تا با آرامش کنار هم درس بخونن و کار کن. امروز هر دو در دانشگاه دولتی مشغول به تحصیل هستن و کار هم می‌کنن.

لوکس‌ویزا همراه لحظه‌های حساس

یه‌بار ساینا توی فرانسه برای تحویل بار فریت‌شده که از ایران اومده بود، به فرودگاه رفت و در مسیر برگشت گم شد. منطقه‌ای که حتی راننده‌های تاکسی و اوبر هم حاضر نیستن برن اونجا.

با پیگیری فوری، راننده‌ی امن پیدا کردیم؛ نام، پلاک و مشخصات خودرو را برای ساینا فرستادیم و ازش خواستیم تا فقط همون خودرو رو سوار بشه و تا رسیدن به مقصد، پیگیرش بودیم. خوشبختانه ساینا اون رو به‌سلامت به خوابگاه برگشت و خیال خوانواده‌اش راحت شد.

اطلاعات مهم پرونده

• سابقۀ قبلی: چند بار ریجکت ویزای کانادا
• نتیجه در فرانسه: اخذ ویزای تحصیلی هم‌زمان برای هر دو نفر در اولین اقدام
• علیرضا: مشمول؛ خروج در آخرین لحظه پیش از پایان معافیت موقت (پیامک از سازمان وظیفه عمومی فراجا)
• اسکان: خوابگاه متاهلی
• پشتیبانی پس از ورود: راهبری کامل اداری؛ حل فوریتی مشکلات و بازگرداندن امن به خوابگاه
• وضعیت فعلی: هر دو دانشجو در دانشگاه دولتی +  اشتغال هم‌زمان

این پرونده نشون داد که حتی بعد از شکست‌های پی‌درپی ویزایی، با طراحی مسیر درست، چیدمان مستندات قانع‌کننده و پیگیری دقیق در لحظه‌های بحرانی از صف سفارت تا مرز مشمولیت، می‌شه به‌موقع و امن پرواز کرد و زندگی جدیدی ساخت.